دختران آسمانی

حجاب وشهدا

دختران آسمانی

حجاب وشهدا

مگه شما به حرف خدارفتی


مگه شما به حرف خدا رفتی ؟
خدا گفته اول وقت نماز بخوان. اول وقت خواندی نماز؟
گفته غیبت نکن. غیبت نکردی؟
دروغ نگو ، نامحرم نگاه نکن ...
آیا به حرف خدا رفتی ؟
اگه به حرف خدا بری خدا هم به حرف تو می رود و دعایت را مستجاب می کند.
 استاد اخلاق حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)
 

عفاف


هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد.
دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد...
ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد
اگر حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند.

عزت وتحقیر


یادداشتی زیبا و خواندنی از دکتر وحید یامین پور:


بعضی صفها از سر عزت است و بعضی از سر تحقیر

دهه شصت برای نصف یک مرغ از ۴ صبح توی صف می ایستادیم چون بنابود عزتمان را به نفروشیم. دهه شصت برای نیم کیلو پنیر صف می ایستادیم چون شعار داده بودیم نه شرقی، نه غربی… دهه شصت حتی پک های سیگار هم کوپنی بود چون گفته بودیم ما شریک غم همه مظلومان جهانیم. دهه شصت برای بیست لیتر نفت توی سرما می ایستادیم چون می فهمیدیم جنگ جنگ تا پیروزی یعنی چه… دهه شصت برای یک نوع روغن، یک نوع برنج، یک نوع شامپو و …برای یک نوع زندگی همیشه توی صف می ایستادیم…دهه شصت دهه صف بود. هم صف مخاصمه با امریکا هم صف گذران زندگی. ولی توی صف می خندیدیم. احساس تحقیر شدگی نداشتیم. چون رهبران مان ما را از آرمان های عزت مندانه انباشته بودند… اما امروز با کدام آرمان عزت مندانه صف ببندیم؟!
امروز که امریکا گویا شریک مودبی شده، امروز که برای پولهای نسیه پیش پیش چرخه های علم و تکنولوژی مان را متوقف کرده ایم، امروز که صدای حمایت از آزادی خواهان را فروخورده ایم، امروز که با وزرای جنگ رژیم صهیونیستی در یک مجلس سخنرانی می نشینیم، امروز که ترجیح می دهیم درباره هولوکاست چیزی نگوییم که به رفقای مودبمان بربخورد، امروز که فحاشی های آمریکایی ها را با سکوت پاسخ می دهیم… امروز چرا باید صف ببندیم؟
صف های امروز پشتوانه عزتمندانه ندارد. گویا برخی ته دل مردم را خالی کرده اند تا صف درست کنند.

روزگاری دوتا دوست بودند




روزگاری دوتا دوست تصمیم گرفتندخودرابخدابرسانند.


یکی به مکه رفت ود یگری به فکه!


حاجی وقتی ازمکه برگشت،روی دیوارعکس دوستش ودیدکه بالای عکس نوشته بود :


شهیدنظرمی کندبه وجه الله



فانوسهای خاموش


فانوسها جا ماند تا ماروشنشان نگه داریم

پس این فانوسهای خاموش برای چیست؟


ما اهل کوفه نیستیم



هر جائی که مردمان عافیت طلب و راحت طلب،

در وسط میدان مبارزه، جائی برای خود باز نمی کنند

و خطرپذیری نمی کنند، انسانهای مؤمن و مبارز را

به تندی و افراطی‌گری متهم می کنند.

رحم الله عمــــی العباس ....

تا دست راستش را جلوتر برد تازه یادش افتاد
بغضش گرفت و اشکش جـــاری شد
لبخند حضرت عشق را میدید و زیر لب میگفت :
رحم الله عمــــی العباس ...
.

خنده هایت......


اگر دست خدا در دست خامنه ای نیست ،
 پس چرا این همه "ماهواره" حریف این "ماه پاره" نمیشوند؟

لبخند تو خلاصه ی همه ی خوبی هاست.
لختی بخند لبخند گل زیباست.

شهادت


اگر خدا به تو فرمود :
که لیاقت شهادت را نداری؛ بگو : مگر آنچه را که تا

بحال به من داده ای لیاقتش را داشته ام ؟!

وقتی که:


حضرت ماه:

وقتی که از خون ترسیدیم، از آبرو ترسیدیم، از پول ترسیدیم،

بخاطر خانواده ترسیدیم، بخاطر دوستان ترسیدیم، بخاطر راحتی

و عیش خودمان ترسیدیم، به خاطر پیدا کردن کاسبی، برای پیدا

کردن یک خانه دارای یک اتاق بیشتر از خانه قبلی، وقتی بخاطر

این چیزها حرکت نکردیم، معلوم است، 10 نفر مثل امام حسین هم

که بیایند همه شهید خواهند شد.

دنیای شما

آن قدر بالا نرفته ام که پاهایم بلرزد،
پست و مقامی هم ندارم که نگران از دست دادنش باشم،
از دنیای شما
تنها کمی اکسیژن می خواهم
و دستمالی برای سرفه هایم.
عقربه های ساعت که بایستند
من هم می روم.
عبدالرحیم سعیدی راد